فاطیما عروسک خالهفاطیما عروسک خاله، تا این لحظه: 10 سال و 13 روز سن داره

فاطيما همه اميد من

روزهای پائیزی تو

  یه سلام خیلیییییییی بلند به دوستای نی نی وبلاگی و دخمل ناز و گلم که الان بعد از مدتتتها  اومدم به وبلاگش سر بزنم .خاله رو  ببخش اگه زود زود نمیام وبلاگتو  به روز کنم ...آخه بین خودمون باشه یه کم تنبلی میکنم . جونم برات بگه که الان حسسسسابی بزرگ شدی و برای خودت صد البته شیطونی ببخشید خانمی شدی !! دایره لغاتت هم خیلی زیاد شده .ماششااله حسابی به حرف اومدی و با حرف زدنت دل همه رو میبری .خیلی هم کارهای جدید یاد گرفتی . شکر خدا که دختر فوووق العاده زرنگ و باهوشی هستی به طوری که گاهی اوقات تعجب میکنیم که توی این سن و سال این همه فهمیده و عاقل باشی و بتونی انقدر خوب و راحت معنی جملات و چیزها رو درک کنی و ازین...
1 آذر 1394

وقتی تو بزرگتر میشوی ...

سلام به خوشگل و شیطون خاله ..به عزیز کوچولوی خاله و به دوستان نی نی وبلاگی که اصلا تو این مدتی که من نبودم سراغی هم ازم نگرفتن !!! ببخش که این بار پست گذاشتنم خیلی دیر شد .آخه حقیقتش یکم تو پست گذاشتن تنبلی میکنم . ولی امروز مصادف با روز دختره و بهتر دیدم که بیام وبت رو به روز کنم . روز دختر مبارک قشنگم  جونم برات بگه که دیگه حسسسابی بزرگ و شیطون بلا شدی .خیلی هم حرف میزنی و خوشبختانه معانی خیلی از حرفها و جملات رو میدونی . مدت زیادی هم هست که به لطف خدا راه افتادی و به حدی رسیدی که دیگه تند تند میدوی واسه خودت  راستی یه چند روز ی هست که از بیماری اسهال و استفراغ خلاص شدی .خیلی حالت بد بود و همش ب...
25 مرداد 1394

فاطيما در روزهاي بهاري

سلام به گل دخترمون عزيز دلمون شيطون و وروجكمون  سلام به همه دوستای نی نی وبلاگی خوبم  خب عزيزم ببخش اگه دير به دير ميام واست پست ميزارم .آخه سخت مشغول حوندن امتحانات هستم .با این درسا و کارم حسابی سرم شلوغ شده .دعا كن خاله همه امتحاناشو پاس كنه اون وقت زود زود ميام برات پست ميذارم  خب عزيزم جونم برات بگه كه ديگه  حسسسسابي بزرگ شدي .معني خيلي از جملات و كلمات رو ميفهمي سطح دركت خيلي بالارفته خدا رو شكر .خيلي از كارها رو خودت انجام ميدي و در نهايت كلام اينكه خيلي خيلي شيرين شدي .واقعا نميدونستم بچه يكساله انقدر شيرين و خواستني و خوردنيه ولي با بودن تو فهميدم كه تو اين سن چه قند عسلي هستي خاله جون حرف زدنت خيلي پيش...
2 خرداد 1394

جشن تولد يكسالگي

عزيزم بالاخره موفق شديم جشن تولد يكسالگيت رو در 21 فروردين ماه 94  كه مصادف با شب ميلاد حضرت فاطمه (ص) و روز مادر بود بگيريم ! اينكه ميگم موفق شديم چون اصلا فرصت نميشد برات تولد بگيريم .بيست و هفتم اسفند كه دقيقا رو دنيا اومدنت بود كه اصلا جور نشد .چون همه دنبال خريد عيد و خونه تكوني و اين حرفا بودن .بعدش كه عيد شد مهموني رفتنا شروع شد خاله جونمم همراه با شوهر و پسر و دختر و عروس و داماداش  از تهران اومده بودن و چند روزي مهمون ما بودن .بعد هم که به ایام فاطمیه برخورد کرد .هفته بعد يكي يه برنامه ديگه داشت ..دوباره يكي ... تا اينكه روز بيست و يكم فروردين ماه شب ولادت حضرت فاطمه (س ) تولدت رو گرفتيم .اونم با حضور  خون...
26 فروردين 1394

نوروز 94

سلام سلام صد تا سلام اول به دوستاي خوب و مهربونم و به فاطيماي عزيزم  دلم واسه همتون تنگ شده بود . خيلي وقت بود ميخواستم بيام اين وبلاگو به روز كنم ولي متاسفانه فرصت نميشد . عيد همگي مبارك البته با تاخير . اميدوارم سال 94 براي همه سال خوب و خوشي باشه  خب عزيزم به لطف خدا عيد امسال دومين عيدي بود كه كنارمون بودي و در كنار تو عيدمون خيلي قشنگ تر و دلچسب تر بود . موقع سال تحويل شما خونه ما بودي ولي خواب خوش بودي . اينم عكساي سفره هفت سينت عزيزم : ميخواستي دست بزني به سفره ولي چون بهت گفته بوديم دست نزن شمام گوش كردي به حرفمون : ولي خب در نهايت طاقت نياوردي البته خيلي ...
25 فروردين 1394

اولين سالگرد با تو بودن مبارك

                                         سلام به خوشگل خاله به ماه خاله به شيطون بلاي خاله  عزيزم تولد يك سالگيت مبارك هوراااااااااااااا  فاطيما جونم يكساله شد  فدات بشم عسلم كه بالاخره تعداد ماه هاي زندگيت به 12 رسيد . ديروز اولين سالگرد تولدت بود. غنچه  خاله  اين يكسال براي من بهترين سال هاي عمرم بود چون با تو بودم .با تو كه قشنگترين لحظه ها و  روزها رو برام  تداعي كردي .با تو كه معني معجزه را فهميدم . عزيز دل من هنوز بعد از يكسال باور نميكنم ...
29 اسفند 1393

11 ماهگي و آغاز شيطنت

سلام به آفتاب گرمي بخش زندگيم  به نازنازي شيطون خودم ...به شيطون بلاي خودم عزيزم 11 ماهگيت مبارك   ديگه كم كم داره سالگرد تولدت هم نزديك ميشه  اين روزا هم كه ماشششااله هر چي از شيطونيات بگم كم گفتم .از روز چهارشنبه تا جمعه شب خونمون بودي .واي واي خاله چقدر تو انرژي داري قربونت برم ...من موندم مامانت از دستت چي ميكشه ..همش شيطوني .مگه يه دقيقه ميشيني يه جايي؟؟؟ الهي فدات بشم كه انقدر بهم وابسته شدي .ديگه هر چي از وابستگيات بهم بگم كم گفتم .وقتي از سر كار ميام خونه تا منو ميبيني جيغ بلندي ميكشي و ميپري تو بغلم .ديگم كنده شدنت از من با خداست!!! .گاهي وقتا تا نيم ساعت لباساي بيرونم تنمه اخه نميري بغل كسي ...
3 اسفند 1393

فاطيماي من اين روزها ...

سلامي به گرمي آفتاب زمستون امسال به عزيز دلم فاطيما جون  به دخمل گلي كه هنوز يكسال نيست پاشو توي دنيامون گذاشته ولي اندازه همه دنيا برامون شيريني آورده   خب عزيزم خيلي دلم برات تنگ شده از سه شنبه صبح تا حالا نديدمت .مامان و باباي بي رحم تو هم كه توي اين چن روزه نيومدن خونمون .واي خاله جون دلم برات يه ذره شده بخدا ..اگه ببينمت حسابي ميخورمت  راستي خاله برات چند تا شكلات كاكائويي كنار گذاشتم  تا فردا كه قراره بياين خونمون بهت بدم.آخه فردا جشن زايمان دوست و يار قديميه منه كه اونم اسمش مهديه ست و ما بهش ميگيم خاله مهديه ..تو هم كه عاشق شكلات كاكائويي هستي عزيزم  راستي خاله بزن قدش رو تازگيا خوب بلد ش...
19 بهمن 1393

10 ماهگي عسل خاله

  سلام به ملوسكم عروسكم خوشگلكم  فاطيماي نازم ..گلم 10 ماهگيت مباركككك  خاله قربونت بره كه انقدر خوردني و شيرين شدي ...الان كه دارم اين پست رو مينويسم بامداد روز سه شنبه 30 ديماهه  دوستان ببخشيداگه من دير پست ميذارم آخه سخت مشغول امتحانام بودم و خوشبختانه همين ديروز از شر امتحانام خلاص شدم .اصلا وقت نميكردم بيام  خاله جون دلم خيلي برات تنگ شده .كاش اينجا بودي و حسابي بوسه بارونت ميكردم و ميخوردمت خب قبل از هر چيز بهتره از كارا و فعاليت هاي جديدت تو اين روزها بگم : اول اينكه خيلي حيلي شيطون و  فضولي ...ديگه جايي نيست كه نخواي سرك بكشي ديگه كار كشيده به كابينت هاي آشپزخونه ...يه دق...
30 دی 1393

9 ماه با تو

سلام به نفس خاله ..به عشق خاله  عزيز دلم الان كه دارم اين پست رو ميزارم ساعت 12:23 دقيقه بامداد اول دي ماه سال 93 هست .و تو الان خونه خودتون هستي ...البته تا بعد از اذون مغرب شب پيش ما بودي .آخه مامان و بابات چون مهمون داشتن(خونواده بابات) تو رو پيش ما گذاشته بودن تا به كاراشون برسن بعد هم ما تو رو برديم خونتون و خلاصه اين امانتي شيطون رو تحويل صاحبشون داديم ... خب عزيز دلم كه خيلي هم بلا شدي ، نه ماهگيت و اولين يلداي زندگيت مبارك ... گلم چون شماها امشب خونمون نبودين و منم مشغول خوندن امتحان بودم متاسفانه نتونستيم مراسم دوره همي شب يلدا رو بگيريم .انشالا سالهاي بعد .. راستي بابات هم سه شنبه 25 آذر از ...
1 دی 1393