فاطیما عروسک خالهفاطیما عروسک خاله، تا این لحظه: 10 سال و 1 ماه و 10 روز سن داره

فاطيما همه اميد من

گل دخترمون 8 ماهه شد -در اومدن اولين دندان

1393/9/1 23:48
نویسنده : خاله مهديه
720 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به نازنيم ..به شيطون خاله ..به شيرين عسل خاله 

همينطور سلام به دوستاي نازنين ني ني وبلاگي ام كه اين روزها به بودنشون خيلي عادت كردم . و اونهام خيلي به من لطف ميكنن و منو از نظرات خوبشون بهره مند ميكنن

جونم برات بگه كه هشت ماهگيت البته با تاخير مبارك باشه ..ببخش اگه دير اين پست رو ميزارم آخه وقت نميشد بيام .بدجور درگير و كار و درسم عزيزم 

خاله فداي تو بشه كه انقدر شيطون و بلا شدي ...بزار يكم از فعاليتهات توي اين روزها بگم :

اول اينكه اولين دندونت در سن هفت ماه و 22 روزگي بسلامتي در اومد ...مباركت باشه عزيزم .روز نوزدهم آبان بود كه مامان الهه زنگ زد خونمون و گفت فاطيما دندونش در اومده چون از ليوان يا قاشق كه بهش غذا ميدم يه صدايي مياد . ما هم حسابي ذوق كرديم و خوشحال شديم .ببخشيد خاله جون كه برات آش دندوني نپختيم آخه وقت نشده هنوز

حالا ديگه راحت تر غذا ،بيسكوييت يا نون رو تيكه ميكني و ميخوري ..باور كن بيسكوئيت خوردنت انقدر با نمكه كه وقتي بيسكوئيت رو ميديم دستت همه ميشينيم تماشا و كلي ميخنديم .چون دندونت در اومده ،وقتي گاز ميزني يه صداي خيلي بامزه به گوش ميرسه .الهي قربون اون مرواريد كوچولوت برم .

من و خاله فرزانه خودمون رو كشتيم تا دندونت رو ببينيم ولي هنوز موفق نشديم ..آخه نميزاري ببينيم و دهنتو قفل ميكني ههههگیج

ديگه اينكه خيلي خيلي خيلي شيطون شدي ..بي نهايت .. ديگه تا دلت بخواد چهار دست و پا اين ور و اون ور ميري.. يا مثل جوجه ها دنبالمون مياي .مگه جرات داريم از كنارت بلند بشيم؟ تند تند مياي دنبالمون و ميخواي كه بغلت كنيم .

يا مرتب دستت رو به گوشه ي مبلي ميزي چيزي ميگري و بلند ميشي و خيلي هم ازين كار لذت ميبري و اون موقع دقيقا چهرت مثل اونايي ميشه كه قله چند هزار متري رو فتح كردن هههه

اصلا نميتوني يه جا بند بشي ..باور كن اگه چند ثانيه ازت غفلت كنيم يه بلايي سرت مياد. يا ميفتي يا سرت ميخوره به زمين ..خلاصه مواظبتت چند برابر شده ...

يه چيزي رو كه من كشف كردم اينه كه كودك تو سن و سال تو اصلا نميتونه ارتفاع رو تشخيص بده چون وقتي چهار دست و پا ميري و ميرسي به بلندي چيزي مثل پله ،همينطور دلت ميخواد بري پايين و اگه نگيريمت خدا ميدونه چه بلايي سرت مياد ..ببين چه خاله ي كاشفي داري تو هههه

مرتب هم ميخواي از همه بالا بري ...اگه يه دقيقه يه جا بشيني هممون تعجب ميكنيم و ميگيم : واي چه عجب فاطيما نشسته !!!آرام

خاله راستي چرا با اسباب بازي زياد دوست نيستي ؟؟نميدونيم چرا اسباب بازي زياد سرگرمت نميكنه ولي عاشق خرت و پرتاي خونه هستي ..مثل كيف و اسپري و آبكش و ازين چيزا ..باور كن من از تو بيشتر اسباب بازي دوست دارم ههههه

كتاب دفتراي من و دايي محمد هم كه از دستت در امون نيستن ...عشقت اينه كه بياي و كتابامون رو دست بزني و مچاله كني ...خدا به دادمون برسه ..يعني در حقيقت اينو بگم وقتي بيداري هيچ كاري نميشه كرد .آخه خيلي فضولي خاله جون .

يه وقتايي خاله فرزانه همينطور كه روي زمين دراز كشيده ، تو رو مينشونه روي شكمش و بالا و پايينت ميكنه كه خيلي هم اين كار رو دوست داري .دو روز پيش من روي زمين دراز كشيده بودم كه يهو چهار دست و پايي اومدي پيشم بعد دو زانو كنارم نشستي و خودتو بالا و پايين كردي ..و يه چيزايي هم ميگفتي مثل آآآآآآاااااا اولش نفهميدم منظورت چيه ؟بعد فهميدم كه ميگي منو بذار رو شكمت و تكونم بده باور كن اون لحظه فقط ميخواستم درسته قورتت بدم .مرده بودم از خنده  .الهي قربون اون كارات بشم كه انقدر با نمكه .

بده و بگير رو خيلي خوب بلد شدي ..اگه چيزي دستت باشه و بهت بگم بده من خيلي سريع ميديش و البته خيلي زود هم پس ميگيريش !!! 

راستي عزيزم روز چهارشنبه هفته قبل مامانم و خاله فرزانه و دايي محمد رفتن تهران خونه خاله ناهيدم .تو هم اومدي خونمون و توي اين سه روز حسابي از وجود نازنينت بهره مند شدم و حسابييييي باهات بازي كردم . (بگذريم از اينكه نذاشتي من دو خط درس بخونم !!! فكر كنم اين ترم همه درسامو مشروط شم ) .

ديگه اينكه خيلي با من دوست شدي عزيزم و از اين بابت خيلي خوشحالم .آخه من خيلي باهات بازي ميكنم و حرف ميزنم و فكر ميكنم اين راه خوبي براي اجتماعي شدن تو باشه و هم اين كه توي رشدت خيلي تاثير داره !!

خلاصه اينكه با تو بودن بهترين اوقات زندگي منه ...خنده هات جيغ زدنهات برام يه دنيا ارزش داره و همه غصه هامو فراموش ميكنم ...الهي هميشه سالم و تندرست باشي گلم 

عزيزم دلم چند روزيه كه سرما خوردي غمگین...آبريزش بيني داري ..راه بيني ت بسته شده .به خاطر همين وقتي مياي شير بخوري واقعا زجر ميكشي و گريه ميكني .هم خودت اذيت ميشي و هم مامان الهه .چند روز قبل هم موقع خواب خر خر ميكردي كه ما خيلي ازين مريضيت غصه دار شديم .اميدوارم هر چه زودتر خوب بشي عزيزم.

خب حالا بريم سراغ عكسات كه طي اين چند هفته و چند روز ازت گرفتيم :

فكر كنم اين عكسها مال دو هفته قبل باشه .تازه از خواب بيدار شدي :

 

اينجام جاي هميشگيته ... چهار دست و پا اومدي و دستت رو گرفتي به لبه تاقچه و رفتي سر وقت چيز ميزا ...تل خاله رو بزار سر جاش عزيزم :

 

ازون لحظه هاي ناب اين روزهاي تو : فاطيما خانم نشسته !!!تعجب

 

اين عكسام مال ديشبه ( 30/08/93- هشت ماه و سه روزگيت ) -خيلي دوست داري روي صندلي بشيني :

 

اينجام كه ديگه معلومه ميخواي موبايل رو ازم بگيري ..اي شيطون :

اينجام شنيه هفته قبله ..انقدر شيطوني كردي كه نگو ...وقت خوابت شده بود نميخوابيدي ...هم خودت رو هم ما رو كلافه كرده بودي ..آخرشم تو بغل مامان من خوابت برد بعد هم رفتين خونه خودتون :

ديشب داشتي نون ميخوردي .عروسكت رو آوردم برات گفتم فاطيما به خرسي جونت هم به به بده ..فكر كنم يه بار  يا دو بار اين كار رو برات انجام دادم ولي خيلي زود بلد شدي و نوني كه توي دستت بود رو گذاشتي دهان عروسكت.. واي كه چقدر اين كارت با نمك بود داشتم ذوق مرگ ميشدم :

اينجا نون رو گذاشتي رو بيني آقا خرسه و توقع هم داري كه نون رو بخوره !!!خندونک :

اين لباسها رو هم مامانم برات از تهران آورد. دستش درد نكنه .وقت نكردم بهت بپوشونم انشالا سر فرصت عزيزم :

در آخر فقط يه جمله ميتونم بگم :

خيلي دوستت دارم عشق خاله 

پسندها (6)

نظرات (9)

خاطره
2 آذر 93 10:06
دندون خانم خوشگله مبارک باشه.. وای که هر وقت وبلاگتون رو می خونم دلم می خوام بچم از این خاله ها داشته باشه.. متاسفانه خاله های نی نیم همه دورند و سرگرم زندگی اصلا یادی از من نمی کنند چه برسه به نی نی خدا حفظت کنه خاله جون
خاله مهديه
پاسخ
سلام خاطره خانوم مرسی از پیام تبریکت گلم انشالا نی نی شمام دنیا میاد حسابی دور و برت شلوغ میشه .بچه وقتی دنیا بیاد مهرش بیشتر به دل میشینه تا وقتی که توی شکمه ..در عوض دخملت یه مامان خوب مثل تو داره که از صد تا خاله هم براش بهتره ممنون از اینکه به ما سرزدی
خاله سانی
2 آذر 93 22:38
سلام عزیزم هزار ماشا.. خیلی شیطون شدیا..اولین مرواریدت و 8 ماهگیت مبارک باشه عزیزم انشا.. همیشه تنت سالم و لبت خندون باشه وای خدا موهاشو نگاه چقدر با نمک و خوردنی شده تازه از خواب بیدار شده آخ آخ خاله جون گفتی فضول؟این وروجکا باید از همه چی سر در بیارن و به همه جا سرک بکشن..عزیز دلم نازی به عروسکتم غذا میدی لباست هم خیلی خوشگله دست مامان بزرگ درد نکنه
خاله مهديه
پاسخ
سلام خاله جون مرسی از پیام تبریکت گلم از نظرات خوبت هم ممنونم دوست عزیزم...بنیتا جون رو از طرف من محکم ببوس
مامان ریحانه
3 آذر 93 12:37
فاطیما ناناز هشت ماهگیت مبارک عزیز دل خاله وروجکی شدی برا خودت قربونت برم اون عکسی که نونو دادی به خرسی، چقدر شما با گذشتی چقدر شما خوردنیی فدات بشه خاله ایی بوس بوس برای فاطیمای ملوس
خاله مهديه
پاسخ
سلام ریحانه خانوم مرسی از محبتهاتون عزیزم ...خیلی لطف دارین شما .بوس از طرف من و فاطیما به شما و نازنین زهرا جون
مامان مرجان
4 آذر 93 19:02
سلام خاله خانومی...دخمل طلا چطوله.ممنون که میای به وبلاگه ایلیا.ماشاله چقدر بزرگ شده فاطیما جونم.خیلی بانمک و با مزه شده.خدا نگهش داره واستون.از طرفه من گازش بگیر....به خدا اصلا وقت نمیکنم بیام ایلیا خیلی اذیت میکنه.بلایی شده واسه خودش....ارزو به دلم مونده مثله فاطیما بشینه تو کالسکه....ببوسش
خاله مهديه
پاسخ
سلام عزیزم فاطیما هم خوبه امشب قراره بیاد خونمون خیلی لطف و محبت داری گلم مرسی شمام ایلیا رو محکم ببوس
zakieh
7 آذر 93 19:44
سلام خاله جوني فاطيما جون هشت ماهگيت مبارك
خاله مهديه
پاسخ
سلام مرسي عزيزم تشكر
مامان ریحانه
9 آذر 93 21:26
سلام مهدیه جون مطلب جدید نمیذاری منتظریم
خاله مهديه
پاسخ
سلام عزیزم ببخشید گلم والا وقت نشده مطلب جدید بذارم باور کن بیشتر نظرات رو سر کارم تائید میکنم چشم در اسرع وقت مرسی که سرزدین
مامان شراره
10 آذر 93 19:17
اولين دندونت مبارك فاطيما جون مبارك كباب خور شدي خشكلههههههههههههههههههههههههه
خاله مهديه
پاسخ
سلام گلم ممنون عزیزم آره دیگه فاطیمام به جمع کباب خورا پیوست ههههه
مامان هدا
11 آذر 93 9:02
مبببببببببببارکککککککککککه.ماشاالله چشم نخوری ان شاالله.خیلی خیلی خواستنی شده فاطیمه خانم 8 ماهه.
خاله مهديه
پاسخ
مرسی عزیزم ..فدات بشم گلم بووووس
♥ مامان مهیلا ♥
14 آذر 93 1:23
اولین مروارید زندگیت مبارک ماشالله به فاطمه خانوم که این قدر زرنگه لباساتم مبارکه
خاله مهديه
پاسخ
سلام ممنونم گلم ..خیلی لطف دارین