11 ماهگي و آغاز شيطنت
سلام به آفتاب گرمي بخش زندگيم
به نازنازي شيطون خودم ...به شيطون بلاي خودم
عزيزم 11 ماهگيت مبارك ديگه كم كم داره سالگرد تولدت هم نزديك ميشه
اين روزا هم كه ماشششااله هر چي از شيطونيات بگم كم گفتم .از روز چهارشنبه تا جمعه شب خونمون بودي .واي واي خاله چقدر تو انرژي داري قربونت برم ...من موندم مامانت از دستت چي ميكشه ..همش شيطوني .مگه يه دقيقه ميشيني يه جايي؟؟؟
الهي فدات بشم كه انقدر بهم وابسته شدي .ديگه هر چي از وابستگيات بهم بگم كم گفتم .وقتي از سر كار ميام خونه تا منو ميبيني جيغ بلندي ميكشي و ميپري تو بغلم .ديگم كنده شدنت از من با خداست!!! .گاهي وقتا تا نيم ساعت لباساي بيرونم تنمه اخه نميري بغل كسي تا من لباسامو عوض كنم.همش دوست داري بغلم باشي و فقط هم منو بوس ميكني و البته گاز هم ميگيري !!
خب برم سراغ شيرين كاريات عزيزم و چيزايي كه ياد گرفتي :
كلمات جديد ياد گرفتي مثل :
چتر =اپر آب=آپ يا آب رفت =اپ به به =به به بابا=بابا مامان =ماما
ديگه معني خيلي از جملات رو ميدوني .گاهي وقتا تعجب ميكنيم ازينكه ميفهمي ما چي بهت ميگيم يا چي ازت ميخوايم .هر چيزي رو هم با يك بار يا حداقل دوبار ياد ميگيري.
مثلا بهت ميگيم اين در رو ببند يا باز كن انجامش ميدي يا مثلا بهت ميگيم غذاتو بده منم بخورم قاشق غذا رو ميذاري دهنمون البته گاهي دم قاشق رو ميچپوني تو حلقمون ههههه !!!! و خيلي از جملات ديگه رو كه متوجه ميشي و انجام ميدي
دو روز پيش برات بيسكوئيت و شكلات و اورده بودم بسته شكلات رو دادم دستت و بيسكوئيت هم اون يكي دستت بهت گفتم فاطيما شكلات رو بده من بهم دادي !!گفتم حالا بيسكوئيت رو بده بهم دادي منم اينطوري بودم
طبقه پايين رو خيلي دوست داري.تا بهت ميگيم بريم پايين همچين خودتو تو بغلمون فشار ميدي بهمون يعني بريم !! عاشق اتاق خواب طبقه پايين هستي .به قول مامانت برات مثل سرزمين عجايب ميمونه!!
يه دونه مجسمه ماهي داريم دهنش بازه ميگيم فاطيما ماهي چيكار ميكنه ؟؟دهنتو باز ميكني مام كلي ميخنديم
دست شستن رو خيلي دوست داري .هر وقت تو آشپزخونه باشيم و شير اب باز باشه دوس داري دستاتو بشوري و كيف هم ميكني ازين كار
اگه دستمال بهت بديم و بگيم صورتت رو تميز كن خيلي قشنگ تميز ميكني و خيلي خوب معني تميز كردن رو ميدوني
يه كار خيلي بامزه كه بلد شدي اينه كه عروسكتو كه اسمش ني ني هست رو بهت ميديم و بهت ميگيم فاطيما بهش ممه بده تو هم صورت عروسك رو روي سينت فشار ميدي !!!يعني داره شير ميخوره !!!واي اگه بدوني چقدر ميخنديم اين كارت خيلي با مزه ست .گاهي وقتام عروسكو بر عكس ميگيري و بهش شير ميدي !!!
بازي گل يا پوچ رو خيلي دوست داري و هر وقت بهت ميگيم بيا گل يا پوچ دستاتو مشت ميكني و ميخندي و كلا استاد حدس زدن هم هستي و ميدوني تو كدوم دستمونه !!!
كلاغ پر و اتل متل توتوله رو هم بلدي . وقتي هم بهت ميگيم حسين حسين شروع ميكني به سينه زدن!!
راستي خاله يه شعر هست كه ميگه : به روز يه آقا خرگوشه رفت پيش بچه موشه .... اين شعر رو از نوزاديت تا الان برات ميخونيم و ا زموبايلمون برات ميزاريم ديگه كاملا باهاش آشنا هستي و وقتي ميخونيم فورا شروع ميكني به دست زدن و رقصيدن ...فقط كافيه كه كلمه يه روز رو بگيم ميفهمي كه چي ميخوايم بخونيم و شروع ميكني به رقصيدن!!
ديگه اينكه بالا رفتن و پايين اومدن از پله رو خوب بلد شدي و در يك چشم به هم زدن از پله ميري بالا اينه كه همش بايد چهار چشمي همه مراقبت باشيم كه خدا نكرده نيفتي قربونت برم .
دقت خيلي خوبي هم داري .مثلا اگه يكي با يه لباسي باشه و بره عوض كنه فورا متوجه ميشي و به لباسش نگاه ميكني و لمس ميكني .يا حتي اگه گوشواره هم گوش كنيم يا عوض كنيم متوجه ميشي
با انگشتت اشاره ميكني به اشيا و ادمهاي دور و برت و چيزي رو كه دوست داري و ميخواي با انگشتت نشون ميدي يا مثلا وقتي بهت ميگيم فلاني كو؟با انگشتت نشون ميدي
اجزا صورت رو خوب بلدي .وقتي ميگيم چشمام كو؟گوشام كو؟بيني كو؟؟با انگشتت نشون ميدي .البته گاهي وقتام با انگشت صاف فرو ميكني تو چش و چالمون
اگر كسي از در بره بيرون ميگي اپ يعني رفت و براش باي باي ميكني .
تلفن اسباب بازي رو ميزاري روي گوشت و ميگي الو .البته اين كار رو با توجه به تلاشهاي شبانه روزي اينجانب فقط دو بار انجام دادي !!!
خب ديگه حالا بريم سراغ عكساي خوشگلت :
اولين عكس مربوط ميشه به مراسم جشن زايمان دوست قديميم خاله مهديه كه هممون دعوت بوديم .93/11/19 اينجا شما 10 ماه و 22 روزه هستي :
اينم ني ني خوشگل خاله مهديه كه اسمش آرتين هست .15 دي بدنيا اومده .خيلي هم نازه :
اينجام تا آرتين رو گذاشتيم كنارت، سرت رو گذاشتي كنارش .الهي قربون اون احساست بشم :
اينجام مراسم عروسي يكي از فاميل هامونه .مورخ 93/11/22 .شما 10 ماه و 25 روزه هستي :
داري با من بازي ميكني . از اول تا اخر هم بغل خودم بودي خيلي هم بچه خوبي بودي و اصلا هم اذيت نكردي .آفرين عزيزم :
تو عروسي چشمت افتاد به يه دختر به اسم ثنا .مگه ولش ميكردي !!.كلا با بچه ها خيلي خوب ارتباط برقرار ميكني و دوست داري كنارشون باشي.اينجام معلومه كه عاشق ثنا خانم شدي و البته عكس روي لباسش :
اين عكسام مال جمعه 93/11/24 تو حياط خونمونه .هوا خوب بود تو هم بهونه ميگرفتي گفتيم بيايم هوا خوري :
اينجام من دارم با يه لوله مقوايي برات ادا در ميارم شمام كلي ميخندي .خاله فرزانم عكس گرفته ازمون
الهي قربون خنده هاي خوشگلت برم . من و خاله عاشق اين عكستيم :
اينم يه عكس از پاهاي خوشگلت روي گل و گياه باغچه .ايده عكاسي مال من بودا :
اين عكس مال روز جمعه ست كه خونمون بودي دارم انگشتاي خوشگلتو لاك ميزنم .ولي مگه ميزاشتي ؟؟ببين با چه زحمتي پاهاتو نگه داشتم :
اينم چند فريم از شيطونياي جنابعالي .داشتيم تو آشپزخونه بهت غذا ميداديم اومدي پشت صندلي هاي ناهار خوريمون .داري با خاله فرزانه دالي بازي ميكني .الهي فداي اون بازيهاي كودكانه ت بشم :
عروسك خوشگلم اين روزا انقدر بهت وابسته شدم كه اصلا طاقت دوريتو ندارم .دوريت رو يك روز هم نميتونم تحمل كنم .دلم ميخواد هميشه بغلم باشي و بوست كنم و باهات حرف بزنم و بازي كنم .به همه ميگم فاطيما بچمه دخترمه ..عزيز دل خاله ،هميشه خدا رو به خاطر دادن همچين هديه اي شكر ميكنم . دلم ميخواد زود بزرگ بشي .كلي برات برنامه هاي خوب دارم .كلي چيزاي قشنگ حرفاي قشنگ دارم كه ميخوام نشونت بدم و بهت بگم ..الهي هميشه در پناه حق سالم و سرحال باشي .خدانگهدارت