فاطیما عروسک خالهفاطیما عروسک خاله، تا این لحظه: 10 سال و 1 ماه و 13 روز سن داره

فاطيما همه اميد من

فاطيما در زايشگاه

اين عكسا رو خاله فرزانه توي زايشگاه ازت گرفته ...دستش درد نكنه خيلي قشنگ شدن  عزيزم اينجا فقط دو ساعت از عمرت ميگذره  واي كه چقدر ناز خوابيدي  ادامه مطلب يادتون نره عزيزان   اي ناقلا اينجا داشتي به كي چشمك ميزدي؟؟؟؟   ...
15 خرداد 1393

خاطره روز تولد

توي اين پست ميخوام خاطره روزي كه قدمهاي قشنگت رو توي اين دنيا گذاشتي تعريف كنم ... شب قبل مامان و ماماني رفتن كاراي فردا رو واسه زايمان  انجام بدن ..شب هم مامان الهه خونه ما بود .كلي همه ذوق داشتيم . كلي عكس و فيلم از ماماني الهه گرفتيم كه يادگاري بشه ...من باورم نميشد كه فردا قراره به آرزوم برسم و  بچه الهه رو توي بغلم بگيرم ...از يه طرف استرس داشتم و از طرفي هم خيلي خوشخال بودم ..خلاصه وسايلي كه لازم بود رو برات توي ساك مخصوصت گذاشتيم  .من كه مرتب قربون صدقه ت ميرفتم . فردا صبح مامان و بابا و ماماني ساعت 7 صبح رفتن بيمارستان منم مجبور بودم سر كارم رو برم .ساعت فكر كنم هشت و خرده اي بود  كه زنگ زدم ب...
15 خرداد 1393

سيسموني فسقلي

تك تك اينا رو من و آبجي الهه و خاله فرزانه و ماماني با عشق خريديم ...من انقدر موقع خريد اين وسائل توي مغازه ها ذوق ميكردم كه فروشنده ها ميگفتن تو كه از مامان بچه بدتري !!!  اين تاپ شورت اولين چيزي بود كه برات خريديم .البته دست خاله فرزانه درد نكنه مال موقعيه كه جنسيتت هم معلوم نبود ...   لطفا براي ديدن بقيه عكسها به ادامه مطلب برين ... اين لباساي چند تيكه رو خودم از تهران برات خريدم ... اين لباس نارنجي رو مامانت خيلي دوست داره وقتي بدنيا اومدي اين لباس تنت بود     &nb...
12 خرداد 1393

آخرين سونو

اين عكس مال آخرين سونو فاطيما جونيه ..كلي واسش همه ذوق كرده بوديم .من كه از توي همين عكس فهميدم كه ني نيمون شكل مامانشه !!!! خداييشم حرفم راست در اومد .... ...
11 خرداد 1393

فاطيما همه هستي ما

سلام دوستان .امروز كه تصميم به ساختن وبلاگ براي دختر خواهرم رو گرفتم 74 روز از زندگيش و نفس كشيدنش توي اين دنيا ميگذره . خيلي شيرين شده و خيلي هم خوردني ...مثل عسل .حتي از عسل هم شيرين تر خيلي وقت بود كه ميخواستم براي فاطيماي عزيزم وبلاگ بسازم ولي به خاطر اينكه كارمند و دانشجو هستم اين فرصت پيدا نميشد ولي الان تصميم دارم با ياري خداوند اين وبلاگ رو براش راه اندازي كنم . و روزای قشنگ زندگیشو اینجا براش ثبت کنم تا وقتی بزرگ شد مرورخاطرات کودکیش براش شیرین و جذاب باشه ... تولد فاطيما دختر خواهر عزيزم يكي از بهترين و شيرين ترين خاطرات زندگي منه ...انتظاري كه بعد از سالها بالاخره به بار نشست و همه ما رو هم خوشحال و هم غافلگير كرد ...
10 خرداد 1393