عصر يك روز جمعه ...
ديروز جمعه بود و تو خونه ما بودي ...من هم كه فارغ از هر چي امتحان بودم حسابي باهات بازي كردم و بوست كردم و خلاصه خوررردمت ..عصر هم كه رفتي حمام و بعدشم با خاله فرزانه رفتيم حياط و اين عكسارو ازت گرفتيم خداروشكر سر حال بودي و عكساي خوبي از آب در اومد : الهي قربون شلوار خوشگلت برم ...ماماني برات اين شلوار رو دوخته .. خيلي با نمكه ... من دارم ميرم بيرون كسي نميخواد با من بياد؟؟؟ ...
نویسنده :
خاله مهديه
1:20