آتليه خاله در خانه !
ازونجايي كه من خيلي به هنر عكاسي علاقه دارم يه روز تصميم گرفتم توي خونه با كمترين امكانات برات يه آتليه كوچيك درست كنم و ازت چند تا عكس بگيرم ...
حالا بماند كه سر گرفتن اين عكسها چه پدري از من دراومد!!! آخه نميشد اون ژستي رو كه ميخوام ازت بگيرم يا همش گريه ميكردي يا وول ميخوردي !!! منم مجبور شدم با پستونك سرگرمت كنم عزيزم ...
ماماني و مامان الهه هم مگه اجازه ميدادن من به اين آسونيا لباس از تن تو دربيارم؟؟؟!!ميگفتن سرما ميخوري!!حالا فكر ميكني دماي اتاق چند بود؟؟دقيقا نميدونم ولي دماش مثل دماي سونا بود!!!
توي اين عكسا هنوز دوماهه نشدي گلم :
اينجا داري با چه تعجبي داري به كفشدوزكت نگاه ميكني !!
اينجا يه روز ديگه ست ...خواب بودي منم از فرصت استفاده كردم :
2 تا عروسكاي من !!!
د
اين عكس با پلنگ صورتي هم فكر دايي محمد حسينه
يه چمدون قديمي توي خونه داشتيم كه تونستم ازش سوژه بگيرم :