فاطیما عروسک خالهفاطیما عروسک خاله، تا این لحظه: 10 سال و 1 ماه و 11 روز سن داره

فاطيما همه اميد من

9 ماه با تو

1393/10/1 0:24
نویسنده : خاله مهديه
884 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به نفس خاله ..به عشق خاله 

عزيز دلم الان كه دارم اين پست رو ميزارم ساعت 12:23 دقيقه بامداد اول دي ماه سال 93 هست .و تو الان خونه خودتون هستي ...البته تا بعد از اذون مغرب شب پيش ما بودي .آخه مامان و بابات چون مهمون داشتن(خونواده بابات) تو رو پيش ما گذاشته بودن تا به كاراشون برسن بعد هم ما تو رو برديم خونتون و خلاصه اين امانتي شيطون رو تحويل صاحبشون داديم ...

خب عزيز دلم كه خيلي هم بلا شدي ،نه ماهگيت و اولين يلداي زندگيت مبارك ... گلم چون شماها امشب خونمون نبودين و منم مشغول خوندن امتحان بودم متاسفانه نتونستيم مراسم دوره همي شب يلدا رو بگيريم .انشالا سالهاي بعد ..

راستي بابات هم سه شنبه 25 آذر از سفر كربلا اومد . تو و مامانت هم فرداش بعد از 16 روز از خونمون رفتين ..خيلي براي هممون سخت بود آخه تو اين چند روز بدجور همه بهت عادت كرده بوديم و بهت انس گرفته بوديم .

حب از شيرين كارياي شما ورجك تو اين چند روز اخير بگم :

خبر دسته اول اينكه يه دو سه روزي هست كه ميتوني به مدت چند ثانيه بدون اينكه كسي نگهت داره روي پاي خودت بايستي ... تازه امروز تونستي يه قدم هم به سمت من برداري بعد هم خودتو انداختي تو بغل من ...عزيزم نميدوني چقدر دلم ميخواد راه رفتنتو ببينم .گاهي وقتا دستتو ميگيريم و باهات تاتي تاتي ميكنيم تو هم خوشت مياد و كلا واسه اين كار پايه اي !!!

خاله فدات شه كه انقدر منو دوست داري .باور كن يه كارايي ميكني كه همه ميگن فاطيما به خاله مهديه ش بيشتر وابسته ست تا مامانش ..آخه مرتب منو بوس ميكني يا گاز ميگيري البته يواش يا صورتمو ميخوري ..يا وقتي منو ميبيني از خنده جيغ ميكشي .كلا هميشه دوست داري بغل من باشي و باهات بازي كنم . وقتي هم از پيشت ميرم شروع ميكني به گريه كردن ..خلاصه هر دومون مثل دو تا عاشق و معشوق شديم واسه هم .

راستي خاله چند وقت پيش ياد گرفته بودي كه وقتي بهت ميگفتيم گربه چي ميگه؟؟ميگفتي ميو ميو ..يا بهت ميگفتيم فاطيما موش بشو صورتت رو شكل موش ميكردي و خيلي هم با نمك ميشدي ولي الان ديگه هر كاري ميكنيم اين دو كار رو انجام نميدي .خاله كچل شد از بس بهت گفت موش شو ..گربه چي ميگه ؟؟تو هم فقط زل ميزني تو صورتم و هيچي نميگي غمگین

خلاصه اينكه خيلي شيطون شدي و يه دقيقه هم يه جا بند نميشي و همش دوست داري از جات بلند بشي .غذا خوردنت هم كه نگو با هزار جور ترفند و عروسك و خرت و پرت و اين چيزا بايد سيرت كرد .گاهي وقتا واسه غذا خوردنت شايد 5 تا مكان عوض ميشه .از آشپزخونه به هال از حال به پذيرايي و ...يا آدمهايي كه بهت غذا ميدن شيفت عوض ميكنن تا شما چند قاشق غذا بخوري خلاصه پدر هممون رو درمياري قربونت برم ...

خب حالا بريم سراغ عكسات :

روز 5 شنبه 20 آذرماه دوستاي مامانت كه 4 نفر و دو تا نصفي بودن به دعوت مامانت اومدن خونه ما .آخه اين دوستان از هم كلاسي هاي دوران ابتدايي و راهنمايي و دبيرستان مامانت هستند يعني مامان باهاشون چندين سال هم كلاسي بوده و الانم كه هر كدومشون ازدواج كردن و بچه دار شدن هنوزم همگي با هم در ارتباطند و با هم دوره ميذارن 

اين جا شما با پسر ،خاله سميه (دوست مامان)كه اسمش حسين بود مشغول بازي هستي .حسين 40 روز از تو بزرگتره ولي كلي از تو تپل تره .گاهي وقتام حسين همچين جيغي ميزد تو ام از ترس ميرفتي سر گريه ماهم كلي ميخنديديم (اينجا 8 ماه و 23 روزه هستي):

حسين آقا روروك شما رو تصاحب نموده اند :

اين عكسام واسه وقتيه كه هنوز دوست جونيا نيومدن .منم خوشگلت كرده بودم و ازت عكس ميگرفتم :

 

گاهي وقتا يه جا مات ميشي اينجوري :

عاشق ايني كه دستت رو بگيري به لبه ميز و بلند شي اونوقت تا مدتي وايميستي وميزني روي ميز :

الهي قربونت برم كه مثل يه خانم خوشگل نشستي .(اين صحنه ها واسه عكس گرفتن از فاطيما خيلي كميابند خندونک):

لحظه خداحافظي ما از فاطيما بعد از 16 روز (26/09/93).(بابا از سفر برگشته ديگه شمام دارين ميرين خونتون )‌ قيافه افراد خونواده من : غمگین گریه

5 شنبه 27 آذر بمناسبت اومدن پسرخالم الهيار ازكربلا ،رفتيم خونه خاله جونم .مامان وبابات برامون تعريف ميكردن كه به خاطر دوري از ما چقدر غمگين بودي و همش نق زدي .اون شب وقتي منو ديدي از خوشحالي بال درآوردي و بعد هم با عصبانيت شروع كردي به زبون چيني با من و خاله فرزانه حرف زدن .ما هم مرده بوديم از خنده .فكر كنم داشتي شكايت مامانت رو كه تو رو از ما دور كرده بود به ما ميكردي .اينجا شما دقيقا نه ماهه هستي: 

روز جمعه 28 آذرماه خونه شماها شام دعوت داشتيم (يمناسبت اومدن بابات ) مامانت هم بهم گفت كمي كمدت رو مرتب كنم من و خاله فرزانه هم دست به كار شديم كه نتيجه ش شد اين :

اينام لباس نوزاديت هستند .واي يادشون بخير .وقتي نگاه به اين لباسها ميكنم فكر ميكنم لباسهات كوچولو شدن :

اين كار دستي قلب و عروسك رو پارسال وقتي تو دل مامان بودي برات درست كردم عزيزم :

اين عروسك خوشگل رو وقتي مامان و بابات چند سال پيش دلشون ميخواست ني ني دار بشن و نميشدن ، تو سفر كربلا به نيت ني ني دار شدن خريدن و الان مال شما شده :

و اما فضولي هاي جنابعالي :

اينم عكس دايي محمد با شما  كه تازگيا شما حسابي گازش ميگيري و يا به صورتش چنگ ميندازي .نكن خاله ،دايي گناه داره ها :

و حسن ختام عكسها يه لبخند خوشگل و ناز از عشق خاله :

بخورمتتتتتتتت الهييييييييي

 

 

پسندها (8)

نظرات (12)

مامان ریحانه
2 دی 93 0:50
9 ماهگی فاطیما طلا مبارککککککککککککککککککک خاله قربون اون ژستا و عکسهاب قشنگت بشه خوب خانمی بگو بابایی از کربلا اومد سوغات چی خوردی جای ما رو هم خالی کردی یانه عزیز دل خاله امیدوارم همیشه زندگی لبخند رو لبات کمرنگ نشه
خاله مهديه
پاسخ
سلام عزيزم ممنونم گلم حيلي لطف دارين..نازنين زهرا رو از طرف من ببوسيد
مامانی رادین
2 دی 93 12:17
سلام عزیزم خوبید ماهم تو جشنواره شرکت کردیم میشه لطف کنید به ماهم رای بدید ممنون کد 43به 1000891010 خاله بهم رای میدی ؟؟؟؟؟
کوثر
8 دی 93 20:54
___♥♥♥ __♥♥_♥♥آپم _♥♥___♥♥آپم _♥♥___♥♥_________♥♥♥♥آپم _♥♥___♥♥_______♥♥___♥♥♥♥آپم _♥♥__♥♥_______♥___♥♥___♥♥آپم __♥♥__♥______♥__♥♥__♥♥♥__♥♥آپم ___♥♥__♥____♥__♥♥_____♥♥__♥آپم ____♥♥_♥♥__♥♥_♥♥________♥♥آپم ____♥♥___♥♥__♥♥آپم ___♥___________♥آپم __♥_____________♥آپم _♥_____♥___♥____♥آپم _♥___///___@__\\__♥آپم _♥___\\\______///__♥آپم ___♥______W____♥آپم _____♥♥_____♥♥آپم _______♥♥♥♥♥آپم سلام اسم من کوثر هست خواهر وبرادر ندارم ولی وقتی چهره کودک شما را میبینم حس میکنم ابجی وبرادر منه راستی اگه دوست داشتید بیایید تبادل لینک کنیم خوشحال میشم
مامان آنیل
8 دی 93 21:29
120 ساله بشی عزیزم
خاله مهديه
پاسخ
مرسی عزیزم
مامان مهنا
9 دی 93 0:12
ماشالله چقدرنازه این دختر وسایلتم خوشگلن مبارکت باشه وازهمشون به خوشی استفاده کنی دست خاله جونم دردنکنه که وسایلت رومرتب کرد
خاله مهديه
پاسخ
مرسی گلم لطف دارین...مهنا جون رو ببوسید از طرف من
مامان نیلوفر
9 دی 93 10:24
فاطیما جون نه ماهگیت مبارک چه عکسهای نازی و چه دخمل نازتری خدا حفظش کنه بووووووووووسسسسسس بوووووسس چشمت روشن که بابایی اومده
خاله مهديه
پاسخ
سلام به به مامان عزیز خوبی گلم؟خبری ازت نبود .خوشحالم کردی بخدا .مرسی از اینکه اومدی ..تشکر از بابت لطفت عزیزم
فاطیما
10 دی 93 1:05
سلام به فاطیما جون و خاله ی مهربونش خوبی؟ یوسف جان توی جشنواره ی نی نی وبلاگ شرکت کرده. ممنون میشیم اگه 102 رو به شماره ی 1000891010 پیامک کنید و یوسف جان رو توی این مرحله از زندگیش همراهی کنید. اگه از دیگران و اطرافیانتون هم بخواید که این شماره رو پیامک کنن که دیگه نور علی نور میشه
خاله مهديه
پاسخ
سلام چشم عزیزم پیامک میکنم حتما یوسف جون رو ببوس از طرف من
هدی (مامان آرش)
16 دی 93 1:53
سلام عزیزم.فاطیما جون نه ماهگیت مبارک باشه خاله.ایشالا تولدت عزیزم.این بچه ها تا پدر نارو در نیارن دو لقمه غذا نمیخورن.منم همین برنامه رو با آرش دارم. ماشالا به این دختر ناز. با شیطنتای فاطیما فکر نمیکنم این کمد مدت طولانی مرتب مونده باشه. خدا حفظش کنه.
خاله مهديه
پاسخ
سلام عزيزم مرسي از پيام تبريكت گلم ايشالا تولد آرش جون آره بخدا غذا دادن به اينا خودش يه پزوژه عظيمه ههههه از طرف من و فاطيما آرشو ببوس
محمد
22 دی 93 7:05
به ما هم سر یزن. با مطلب جدید "طرز تهیه چیزبرگر پنیری" آپ شدم .... امیدوارم از این غذا خوشتون بیاد ... منتظتونم ...
هدی (مامان آرش)
29 دی 93 16:55
سلام مهدیه جون.ده ماهگیه فاطیمای ناز مبارک باشه.خاله چرا ده ماهگیشو نذاشتی?عکساشم بذار گل دخترو ببینیم.
خاله مهديه
پاسخ
سلام به مامان گل چشم عزیزم باور کن دیروز من از دست این امتحانا خلاص شدم .باور کن اصلا نمیتونستم بیام .انشالا توی همین یکی دو روز آینده میام هم عکساشو میذارم هم از کارهاش مینویسم ... از طرف من آرش رو محکم ببوس
مامان فرزانه
3 بهمن 93 15:36
سلام خاله فاطیما چیزی به تولد کوچولوی خوشگلت نمونده اگه خواستی یه تولد خوشگل براش بگیری با کلی عکسای قشنگ به من سربزن حتما
خاله مهديه
پاسخ
سلام عزيزم چشم در اسرع وقت بهتون سر ميزنم
خاله سانی
10 بهمن 93 21:52
عزیزم 9 ماهگیت مبارک باشهای جون بچه ها همینجورین انگار هرچی میگذره شیطونیای قبلشونو یادشون میره!با یه عالمه تاخیر یلدات مبارک عزیزم ایشا.. 120 تا یلدای دیگرو کنار خونوادت شاد باشیچه لباس صورتی خوشگلی چقدر بهت میاد.مثل همیشه عکسا خیلی خوشگلن..دست خاله جونا درد نکنه اتاقتو مرتب کردن.قربون خنده هات
خاله مهديه
پاسخ
سلام خاله مهربون مرسی از لطفت دوست عزیز..خیلی محبت داری گلم ..شرمنده کردی منو با نظراتت امیدوارم سالهای سال در کنار بنیتا خوش و خرم باشید .