رز گل من در 5 ماهگي
رز گل خاله،خاله امشب غمگينه
آخه بعد از دو روز امشب رفتي خونتون
دل همه برات تنگ ميشه ...آخ كه چقدر شيرين و خوردني شدي ...اين دو روز كه اينجا بودي همش خوردمت
توي اين دو روز حسابي با خنده هات و بازيهات برامون دلبري كردي...واقعا با تو بودن چه كيفي ميده
حسابي هم باهات بازي كردم ...آخه خاله جون پريروز امتحاناي ترم تابستونم تموم شد منم خيالم راحت بود .
دبشب خاله جون و عمو جون و دختراش خونمون بودن ولي تو همش نق زدي و گريه كردي
ديگه همه پيش خودشون گفتن فاطيما چقدر بد اخلاقه !!!
خلاصه آبرومون رو بردي ديگه
راستي عزيزم ديروز براي اولين بار غذاي كمكي خوردي : مخلوطي از آب و پودر برنج و نبات ..خيلي هم دوست داشتي ..نوش جونت عزيزم ...
تازه امروزم خودم سر ناهار بهت سيب زميني پخته كه خيلي هم عاشقشي دادم ..ماشالا غذا كه ميبيني مهلت نميدي همينطوري قاشق رو از دستمون مي قاپي و نگه ميداري توي دهنت ..ديگه ول هم نميكني
و اين ازين كاراييه كه خيلي من دوست دارم
يه كار جديد از فاطيما جوني : دو سه روزيه كه خودت بدون كمك ميتوني بشيني ...كه ازين كارت من ذوق مرگ ميشم ... وقتي خودت ميشيني خيلي با نمك ميشي ...شكر خدا تحمل خوبي هم داري و چند دقيقه ميشيني و با اسباب بازيهات بازي ميكني و دوست داري چيزاي اطرافت رو هم برداري ...البته گاهي اوقات هم به طرف چپ و راست غش ميكني
اينم از عكسات كه مربوط ميشن به يكي دو هفته قبل :
اينجا بعد ازينكه با مامان و مامانم رفته بوديم خريد و اومديم خونه .اين كلاه رو هم برات خريدم :
دايي جون هم كه همش از سر و كول شما بالا ميره :
قربون قد و بالات برمممممم
ني ني كوشولو برا اولين بار كفش پا كرده :